تنهایم که می گذاری
می ترسم
باور کن خاطراتت
بی رحمانه
به من و تنهایی ام حمله می کنند
"مانا"
دلم می خواهد در یک شب تاریک
زیر نور مختصر چراغ خواب
تا صبح بنویسم
از تو و دلتنگی هایم
از اشک هایی که در نبودت ریختم
از اینکه هوای سنگین تنهایی ام
شانه های ضعیفم را خم کرده
از اینکه هنوز هم
"دوستت دارم" هایت
شیرین ترین موسیقی است که روح خسته ام را نوازش می کند
"مانا"
من نیمه ام
تمام این نیمه
از آن تو
مهم نیست اگر تمام شوم
تو کامل باش
همین برای من کافی است
"مانا"
دلم مدام می گیرد
بهانه ی بودنت را
مدت هاست
که وعده ی آمدنت در صبح فردا را می دهم
تا شاید شب را آرام بخوابد
"مانا"
گاهی با خود می اندیشم
آنقدر عاشقت هستم
که اگر
فرد دیگری را دوست داشتنی
تنها
با زدن لبخند
برایت آرزوی خوشبختی کنم؟؟
"مانا"
تو که نباشی
دیگر نیازی به باران و آهنگ غمگین و دیدن دو عاشق کنار هم نیست
تو که نباشی
چشم هایم بزرگترین بهانه
برای باریدن را دارند
لطفا این بهانه را دستشان نده
"مانا"
دیوانگی دلیل نمی خواهد
همین که باران ببارد و نباشی
همین که بخندم و نبینی
همین که اشک بریزم
و در آغوشم نکشی
همین که
دلتنگ شوم و حس نکنی
تا مرز جنون می روم
"مانا"
یکی یکی
گلبرگ های گل رز قرمز را
جدا می کردم
خدا می داند
که با هر گلبرگ
فقط می گفتم : او دوستم دارد
"مانا"
عطر خاک باران خورده
نوای بی وقفه ی باران
رقص شمعدانی ها
خندیدن کودکانه ی من
چشمان عاشق تو
و لذت شیرینِ بودن
کودکانه دوستت دارم
"مانا"