شاعرانه هایی آرام ، در پائیزی ابدی

وبلاگ رسمی اشعار مریم صالحی (مانا)

شاعرانه هایی آرام ، در پائیزی ابدی

وبلاگ رسمی اشعار مریم صالحی (مانا)

دویست و هفتاد و نه


زمین مثل یه سیگار ِ که چند تا پُک ازش مونده

مسافر خونه ای تاریک ، پُر از مهمون ِ ناخونده

اتاقش کهنه و نمناک ، بدون پنجره ، بی در

اسیر ِ یه تئاتریم و رسیده پرده آخر

زمین یه سیبه که کم کم ، داره رو شاخه می پوسه

نمونده فرصتی باقی ، شمارش شکل معکوس ِ

دیگه از هیچ طرف نوری ، به دنیامون نمی تابه

کسی گوشش بدهکار ِ صدامون نیست ، خدا خوابه

خدا خوابه و دنیا رو سپرده دست قاتل ها

همه یا باید از اجبار لب تیغو ببوسن یا

مث ما زندگی شون رو بذارن پای این فریاد

بگن از حال اون سیبی که داشت از شاخه می افتاد

دیگه سُکان این کشتی تو دست گردنه بنداس

جهنم هم ، اگه باشه ، یه جایی شکل این دنیاس

تو دنیایی که رو خاکش کسی گندم نمی کاره

فقط حرف کسی حرف ِ که بمب هسته ای داره

یکی دیگه به جای ما برامون خواب می بینه

یکی دیگه به جای ما برامون مهره می چینه

تو این دنیای تاریک ، هر امیدی نقش بر آب ِ

کسی چشماش به احوال من و ما نیست ، خدا خوابه

خدا خوابه و دنیا رو سپرده دست قاتل ها

همه یا باید از اجبار لب تیغ و ببوسن یا

مث ما زندگی شون رو بذارن پای این فریاد

بگن از حال اون سیبی ، که داشت از شاخه می افتاد


+ یغما گلرویی 




+ خیلی این شعر رو دوست دارم ... مخصوصا اگه با ترکیب صدای ابی و شادمهر خونده شه

++ امروز اولین روز از آخرین ماه فصل پاییز ِ ... فکر می کردم روز خوبی می تونه باشه ..  نشد

+++ باز هم معتقدم : زندگی مزخرف ترین تجربه بشر است

++++ " بی تو " ... " امیر عظیمی"


دویست و چهل


نه اینکه بی تو بخندم ... نه !

اما به خدا

تمام این خنده های خام بی خیال

به یک تبسم کوتاه دیدار چهارشنبه ها نمی ارزد

به تبسم ساعت نه صبح

یا دقیق تر بگویم

نه و بیست دقیقه صبح

حالا اگر بانگ بیست و بهانه ساعت

در ازدحام واژه و وزن موازنه ترانه، نمی گنجد

گناهش به گردن تو

که من و این دل درمانده را

چشم در راه طنین تبسم می گذاشتی

حالا هنوز

نه صبح چهارشنبه ها که می شود

کنار خیال خالی اتاقک تلفن می ایستم

دل به دامنه رویا می دهم

و تو را می بینم

که با لباسی به رنگ بنفشه های بنفش

به سمت پس کوچه های پرسه و پروانه می روی

نه اینکه بی تو بخندم ... نه

اما 

به نیامدن همیشه نگاهت قسم

تمام خطوط این خنده های خواب آلود

با رگبار گریه های شبانه

از رخساره خسته و خیسم

پاک می شوند

 

+ یغما گلرویی