شاعرانه هایی آرام ، در پائیزی ابدی

وبلاگ رسمی اشعار مریم صالحی (مانا)

شاعرانه هایی آرام ، در پائیزی ابدی

وبلاگ رسمی اشعار مریم صالحی (مانا)

دویست و هفتاد و سه


حالا هی من برای آمدنت دلیل بیاورم

و تو هی ناز کنی و نیایی

هی بگویم ، برگ های زرد پائیز 

منتظر بوسه زدن بر گام هایت هستند

و هی بگویی ، خسته تر از آنی که خیابان ها را قدم بزنی

هی برایت از رقص قطره های باران بگویم

و هی برایم از روزهای دلگیر ابری بگویی

شعر که می توانم بگویم !!

در شعر هایم می بوسمت ...


                  " مانا "




+ همیشه یک فصل جلو هستم 

حالا که پاییز اومده و آسمونم داره با دلم راه میاد و میباره ... دلم زمستون و برف می خواد 

++ آهنگ "شاید عاشقشم" میثم ابراهیمی خیلی قشنگه ... تازه کشفش کردم ..

+++ گریه قشنگه ... خیلی ... 

++++ موزیک وبم رو دوست دارم ... خیلی زیاد


دویست و هفتاد و دو


درست مثل وقتی که عاشقت شدم

باران می بارد

فکر کنم دوباره کسی عاشقت شده


+ کامران رسول زاده



+ بارون قشنگه ... صدای پاهاش ، قشنگ تر...

++ حمید عسگری می خونه :

" بزن بارون ... ببار آروم ... به روی پلکای خستم ...بزن بارون ... تو می دونی ... هنوزم یاد اون هستم ...با اینکه رفت و پژمردم ... هزار بار از غمش مردم ... ولی بازم دوسش دارم ... فکرش تنها نمی ذارم ... دارم هرشب میام از خونه بیرون ... هوای خونه سنگینه ... من هر شعری که این روزا نوشتم از تو، غمگینه ... بازم با گریه خوابم برد ... بازم خواب تو رو دیدم دوباره ... چقد غمگینم و تنها ... چقد میخوام که باز بارون بباره ..."

+++ بعضی از جملات ، چیزی نیستن جز ترکیب ماهرانه چند واژه ... اما هربار که یادآوری میشن ... جایِ شنیدنشون بدجوری درد میگیره!!!




دویست و هفتاد و یک



اشکی که می ریزد به روی گونه ام را دوست دارد

سوز و گداز عاشقانه ، ناله ام را دوست دارد

گفتم : روم ، باز آمدن در کار من نیست

دیوانه گشته ، رفتنم را دوست دارد


                               " مانا "





+ همین الان شعر رو دیدم ... و همین الان این شعر بالا رو نوشتم

به زعم من جوابی است به این شعر ... ببخشید آقای کیهانی ...


          عطر خوش پیراهنش را دوست دارم

          گل های روی دامنش را دوست دارم

          گفتند : دیوانه ! ندیدی شوهرش را؟

          دیوانه هستم شوهرش را دوست دارم


          + سیامک کیهانی


++ یکی از خوابایی که خیلی می بینم اینه که توی کوچه یکی دنبالمه و من دارم فرار میکنم ودقیقا زمانی که میخواد منو بگیره خودمو میرسونم به خونه و اون لحظه ای که میخوام با کلید در رو باز کنم و اونم پشت سرمه و تو صدم ثانیه میخواد منو بگیره خیلی وحشتناکه... همیشه هم کوچه خلوت و تاریکه!


+++ باز هم دعا میکنم ... به روزای خوب زندگیتون دیر نرسین ... 

دویست و هفتاد


تا به حال

لبهایت حواست را پرت کرده؟

تا به حال دلتنگ تو بوده ای 

تا بفهمی چه می گویم؟

یکبار بخواب

جای من بنشین

و به نفس کشیدن آرامت نگاه کن


+ عباس معروفی




+ دلم میخواد کلی حرف بزنم ... ولی باز هم نمی دونم چی :|

++ آهنگ "روانی " حمید عسگری وردِ زبونم شده ... !!!

" شدی هم دست کی تا من بمیرم ... الان وقت تبانی نیست برگرد ... روانی میشم آخر تو نبودت ... تا این عاشق روانی نیست برگرد "

" هر اتفاقی که بیفته واسم ... نمیفته تو اسمت از زبونم ... منو با اسم کوچکم صدا کن ... صدام کن که واست در میره جونم "

+++ کلا حمید عسگری قشنگ میخونه ... مخصوصا آهنگ "ستاره" اش ...

" یه روز تو زندگیم بودی ... همینجا روبه روم بودی ... اما آرزوم نبودی ...... "

دویست و شصت و نه


نیوتن اگر جاذبه را درست می فهمید

معشوقه اش از درخت متنفر نبود

و در دفتر خاطراتش نمی نوشت :

اشک های من هم به زمین می افتاد

اما تو

سیب را ترجیح دادی


+ هومن شریفی


دویست و شصت و هشت


در شعرهایم

حرف از بوسه که می شود

می پرد در گلویت

خاکِ کهنه ی نشسته بر لبانم !

می آیی گردگیری کنیم؟


              "مانا"




+ تا به حال نشده راجع به شعرهام خودم نظری بدم، اما این شعرم رو خیلی دوست دارم ...

++ هوا سرد شده ... ابری ... میگن : دونفره ...

+++ داریوش می خونه 

" اگه باشی یا نباشی برای من تکیه گاهی ، برای من که غریبم تو امیدی جون پناهی " ... 

و من گریه میکنم ... 

++++ زندگی کردن ، مزخرف ترین تجربه بشر است ... از نظر من !

دویست و شصت و هفت


زندگی

شاید آسان تر می بود

اگر هرگز

تو را ندیده بودم

اندوهمان کمتر می بود

هربار که ناگزیریم

از هم جدا شویم

ترسمان کمتر می بود

از جدایی بعد ها

و بعدتر ها

و نیز

وقتی نیستی

این همه

در اشتیاق توان سوزت

نمی سوختم

که می خواهد به هر قیمتی

ناممکن را ممکن سازد

آن هم فوری

در اولین فرصت

و آن گاه که تحقق نیافت

سرخورده می شود

و به نفس نفس می افتد

زندگی

چه بسا آسان تر می بود

اگر تو را

ندیده بودم

فقط اینکه

در آن صورت 

دیگر زندگیِ من نبود


+ اریش فرید




+ خیلی خیلی شعر زیبایی است

++ و خیلی خیلی دلم میخواد توی این عکس باشم .... خیلی

+++ و خیلی خیلی نگرانم هنوز هم 

++++ شده صداتون رو ضبط کرده باشین 

بعد با گوش کردنش خودتون گریه تون بگیره ؟؟؟؟

+++++ بارون میخوام ! زیاد ... خیلی زیاد 

++++++ گریه رو دوست دارم .. گاهی بیشتر از خنده ...


دویست و شصت و شش


آدم ها می آیند

خودشان را نشان می دهند

اصرار می کنند

برای اثبات بودنشان

و ماندنشان

اصرار می کنند که تو نیز ، باشی همراهشان

همان آدم ها

وقتی که پذیرفتی بودنشان را

وقتی که باورشان کردی

به سادگی

می روند

و تو می مانی و باوری که ...


+ ایلهان برک




+ همه ما ... گاهی دیر رسیدن رو تجربه کردیم ... 

دیر رسیدن به قطار، به یک قرار ملاقات ، به جلسه امتحان و ...

دعا می کنم به روزای خوب زندگیتون دیر نرسین ... که نشین مصداق این بیت :

نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی

سنگدل این، زودتر می خواستی حالا چرا


++ ممنونم ازت ... که رنگ پائیز به خودت گرفتی ... آسمان عزیزم !

+++ خواب بدی دیدم .. نگرانم .. همیشه نگران بودم و انگار تمومی نداره این نگرانی ...

++++ خش خش اولین برگای پاییز و نم بارون و هوای ابری و سیاوش قمیشی که میگه :

بارونو دوس دارم هنوز ، چون تورو یادم میاره

حس می کنم پیش منی ، وقتی که بارون میباره


دویست و شصت و پنج ... قسمت دوم .


من تو را

سخاوتمندانه به کسی هدیه می دهم

که از من

عاشق تر باشد

و از من برای تو ، مهربان تر

من تو را به کسی هدیه می دهم

که صدای تو را از هزار فرسخ راه دور

در خشم

در مهربانی

در دلتنگی

در هزار همهمه دنیا

یکه و تنها ، بشناسد

من تو را سخاوتمندانه به کسی هدیه می دهم

که راز آفتابگردان و تمام سخاوت های این گل معصوم را بداند

و ترنم دلپذیر هر آهنگ ، هر نجوای کوچک

برایش یک خاطره مشترک باشد

او باید از رنگین کمان چشمان تو

تشخیص بدهد که امروز هوای دلت آفتابی است

یا آن دلی که من برایش می میرم

سر د و بارانی است

ای بهانه زنده بودنم

تو را سخاوتمندانه به کسی هدیه می دهم

که قلبش بعد از هزار بار دیدن تو

باز هم به دیوانگی و بی پروایی اولین نگاه من ، بتپد

همانطور عاشق

همانطور مبهوت وقار و جمال بی مثال

آیا کسی پیدا خواهد شد

از من عاشق تر

از من مهربان تر

برای تو

تو را به او

سخاوتمندانه

با دنیایی حسرت

خواهم بخشید

و او را که از من برای تو عاشق تر است

هزار بار خواهم بوسید


+ نسرین بهجتی




دویست و شصت و چهار ... قسمت اول ...


اگر زنی را نیافته ای

که با رفتنش

نابود شوی

تمام زندگی ات را باخته ای

این را

منی می گویم

که روزهایم را

زنی برده است ، جایی دور

پیچیده دور گیسوانش

آویخته بر گردن

سنجاق کرده روی سینه

یا ریخته پای گلدان هاش

باقی را هم گذاشته توی کمد

برای روز مبادا


+ رضا ولی زاده



دویست و شصت و سه ... قسمت چهارم .


به گمانم 

تو را در پائیز جا گذاشته ام

که اینچنین

هوای باران به سرم زده است !


                  "مانا"




+  مهر هم اومد :) ... پائیز قشنگه ... خیلی قشنگه ... دیوونه کننده اس :)

++ هیچ وقت یادم نمیره ... روز اولی رو که داشتم مشق مینوشتم ... منظورم همون خط های راسته ... که یک صفحه باید از روش مینوشتیم ... همه رو صدا میزدم که بیان شاهد مشق نوشتنم باشن :)

+++ هنوز هم هر ماهی که به آرشیو وبلاگ اضافه میشه ، حال خاصی بهم میده ... 

++++ دلم یه عالمه بارون میخواد ... با یه کاسه انار ... آلبوم "پائیز تنهایی" احسان خواجه امیری ... یه تراس ، طبقه بیستم ... 

دویست و شصت و دو ... قسمت سوم ...


وقتی که رفتی

بهار بود !

تابستان که نیامدی

پائیز شد !

پائیز که برنگشتی

پائیز ماند !

زمستان که نیایی

پائیز می ماند !

تو را به دل پائیزی ات

فصل ها را به هم نریز !!


+ عباس معروفی


دویست و شصت و یک ... قسمت دوم...


کسی اینقدر بارانی !

کسی اینقدر نارنجی !

فقط پائیز

گه گاهی شبیه توست


+ علی میر افضلی


دویست و شصت ... قسمت اول ...


تابستان گذشته است

جاده فرش شده در برگ ها

برگی در کفم نیست

برای بازی با روزهایی که نباشی


+ شمس لنگرودی