لب دریا نشسته ام
یادت هست؟
عاشق لم دادن در آغوشت و تماشای غروب دریا بودم
هنوز هم هستم
اما شانه های خسته ام
تکیه گاهش را از دست داده
دستم را لای موهایم می برم
و جای خالی دستانت قلبم را به درد می آورد
"مانا"