شاعرانه هایی آرام ، در پائیزی ابدی

وبلاگ رسمی اشعار مریم صالحی (مانا)

شاعرانه هایی آرام ، در پائیزی ابدی

وبلاگ رسمی اشعار مریم صالحی (مانا)

دویست و هشت


به چیزهای قشنگی فکر کن که آمدنشان همین امروز و فرداست ...

به آن شبی که 

لباس خوابت را من از کمد لباس هایت انتخاب می کنم !

به آن صبحی که

کنار من لباس هایت را بپوشی و من رنگ رژ لبت را کالباسی انتخاب کنم !

به آن ظهری که

نه به خاطر چای نه به خاطر غذا به خانه خواهم آمد ، و دلم دیدن دوباره ناز نگاهت را بخواهد و مردت سراسیمه خودش را به دیدار تو رسانده باشد !

به آن لحظه ای فکر کن

که یک شب برف ببارد و تو جلوی آتش شومینه خودت را به گرمای تنم سپرده باشی. خوابت برده باشد و من تا صبح دستی که زیر کمرت مانده را تکان نداده باشم !

به فیلم دیدن در صحنه هم آغوشی و خوردن با هم از یک پاکت چیپس !

به روسری عقب رفته ات و حرص های عاشقانه من ! به تماشای پر شدن خیابان از آب باران !

به آن آرایشی فکر بکن ، که شیرپاک کنش لبان من باشد !

به آن حمامی فکر بکن که حوله اش را همیشه عمدا فراموش کرده باشم ، تا تو آن را برای من بیاوری !

به آن دستپخت تو که سوخته باشد و بوسه هایی که به جای غذا باشد !

به خستگی هایی فکر کن که علاجش ناز دست های تو باشد !

به آن جشن عروسی که لباس سفیدش برای تو و کت شلوار مشکی اش برای من باشد !

به آخر این نوشته که رسیدی کمی هم به من فکر کن !

که تو را خوشبخت ترین زن عالم می کنم !

به مردی که تمام هستی اش 

همین آغوش تو باشد !

 

+ ...