شاعرانه هایی آرام ، در پائیزی ابدی

وبلاگ رسمی اشعار مریم صالحی (مانا)

شاعرانه هایی آرام ، در پائیزی ابدی

وبلاگ رسمی اشعار مریم صالحی (مانا)

دویست و نود


 

عزیزم

زمستان میانمان ریش سفیدی کرده

نمی آیی؟

 

+ بهرنگ قاسمی



+ قشنگه قشنگه قشنگه ... برف خیلی قشنگه 

++ واااای که ازت ممنونم آسمون عزیزم

+++ " بهت مریضم " ... " اشوان " ...

++++ دوستای عزیزم ... همونطور که گفتم لطفا به این سایت سر بزنید

http://rade-paye-ehsase-man.blogfa.com/

چون سایت اصلی تو بلاگفاست ... ممنون

دویست و هشتاد و نه


 

گاهی باید نبخشید

کسی را که بارها او را بخشیدی و نفهمید

تا این بار ، در آرزوی بخشش تو باشد

گاهی نباید صبر کرد

باید رها کرد

و رفت 

تا بدانند که اگر ماندی ، رفتن را بلد بوده ای

گاهی بر سر کارهایی که برای دیگران انجام می دهی

باید منت گذاشت

تا آن را کم اهمیت ندانند

گاهی باید بد بود

برای کسی که فرق خوب بودنت را نمی داند

و گاهی باید

به آدم ها ، از دست دادن را متذکر شد

آدم ها همیشه نمی مانند

یکجا ، در را باز می کنند

و برای همیشه

می روند ...

 

+ خسرو شکیبایی




+ بسیار متن زیبایی بود ... یاد خسرو شکیبایی عزیز بخیر ...

++ بارش اولین برف سال 94 مبارک :)

+++ کاش توی این عکس بودم ... 

++++ " تو و من " ... " میثم ابراهیمی" ...

+++++ میثم ابراهیمی هم به جمع خواننده های محبوبم اضافه شده ... خیلی وقته ...

دویست و هشتاد و هشت


 

مرگ

یکبار رخ نمی دهد

زیرا همه ما

هر روز چند بار می میریم

هر بار که با

آرزوها

علایق

و پیوندهای خود

وداع می کنیم 

می میریم

 

+ مارسل پروست





+ چقدر من مُردن رو تجربه کردم ...

++ مگه چند بار میخوام روزای جوونی ام رو زندگی کنم ، که اینقدر به گندی دارن سپری میشن؟ اونم بهترین روزای عمرم ... 

+++ دلم میخواد از سهراب سپهری بپرسم ، کجای این زندگی ، خیری بهش رسیده ، که میگه : زندگی رسم خوشایندی است ... 

 

دویست و هشتاد و هفت


 

نگران توام

که پشت گوشی تلفن

بُغض کرده ای

و برای صدای گرفته ات

دنبال بهانه بهتری می گردی

 

+ لیلا کردبچه




+ چقدر " برگرد" پویا بیاتی معرکه اس ... خدا...

دویست و هشتاد و شش


تو

هیچ نقطه ضعفی نداشتی

من داشتم

من عاشق بودم

 

+ برتولت برشت

 


+ حالم بده ... خیلی بد

دویست و هشتاد و پنج


تمام این فاصله ها

تمام این تنهایی ها

تمامِ نداشتن هایت

ای کاش خوابی بودند

شبیه خواب دم صبح

می آمدی ...

با دستان شبیه اطلسی ات

بیدارم می کردی

می گفتی : جانِ دلم صبح شده است

و من 

به بهانه رهانیدنم از خوابی سخت

در آغوش می کشیدمت

اما حیف

تو نیستی

و من به واقعی ترین شکل ممکن

اسیر کابوسِ نداشتنت شده ام

تنهای تنهای تنها

 

+ مهدی صادقی

 

دویست و هشتاد و چهار


گاهی باید رفت 

و آنچه ماندنی است را جا گذاشت

مثل یاد

مثل خاطره

مثل لبخند

رفتنت ماندنی و با ارزش می شود

وقتی که باید بروی ، بروی

و ماندنت پوچ و بی فایده است

وقتی که نباید بمانی ، بمانی

 

+ آنا گاوالدا



+از این به بعد ، بلگفا رو چک کنین ، چون سایت اصلی ،

 اینجاست : http://rade-paye-ehsase-man.blogfa.com/

دویست و هشتاد و سه


گفته بودی نقاشی بلد نیستی

اما

نازم را که لااقل بکش


           " مانا "



+ دچار ... سیامک عباسی


دویست و هشتاد و دو


تمامی مرگ ها

تنها دو دسته اند

مردی که نفس نمی کشد

و زنی که حرف نمی زند


+ مسعود عرفانیان



+ از همه عالم و آدم متنفرم ... متنفر

++ لعنت به همه 

دویست و هشتاد و یک


من

اتفاق عجیبی وسط زندگی ات بودم

و تو

معمولی می مانی از فردا

حرف های معمولی

عشق های معمولی

زنان معمولی

معمولا

اتفاق ها ، هر روز نمی افتند


+ مهدیه لطیفی



+ نفرین به تو ... مازیار فلاحی

++ لعنت به من ... مازیار فلاحی

+++  وقتی بازیگر یه فیلم، محمدرضا فروتن باشه ، طور دیگه ای اون فیلم برام جذاب میشه... به خاطر آهنگ آرامش بخشی که توی صداش وجود داره...یه دیالوگی توی فیلم کنعان داره ... قشنگه :

- قرار چیه ، وضع عوض شده

- قرار چیزیه که وضع عوض شد ، پاش وایستی ... قرار یعنی این

++++ جمعه آزمون وکالته ...


دویست و هشتاد


این بار 

زنده می خواهمت

نه در رویا

نه در مجاز

این که خسته بیایی

بنشینی در برابرم

در این کافه پیر

نه لبخند بزنی ، آنگونه که در رویاست

و نه نگاه عاشقانه بدوزی در نگاهم

صندلی ات را عوض کنی

در کنارم بنشینی

سر خسته ات را روی شانه ام بگذاری

و به جای دوستت دارم 

بگویی :

گم کرده ام تو را ، کجایی ؟


+ ا. کلوناریس



+ کماکان ، آهنگ "کجایی" ... محسن چاوشی

++ چه روزای مزخرفی رو دارم میگذرونم .. زندگی شدیدا باهام سر لج افتاده

+++ به قول یغما گلرویی : جهنم هم ، اگه باشه ، یه جایی شکل این دنیاس

++++ موزیک وبم رو بی نهایت دوست دارم

+++++ یه جاده میخوام ... شب باشه ... برف هم بیاد ... پشت فرمون باشم ... تنها ... مرتضی پاشایی هم بخونه

دویست و هفتاد و نه


زمین مثل یه سیگار ِ که چند تا پُک ازش مونده

مسافر خونه ای تاریک ، پُر از مهمون ِ ناخونده

اتاقش کهنه و نمناک ، بدون پنجره ، بی در

اسیر ِ یه تئاتریم و رسیده پرده آخر

زمین یه سیبه که کم کم ، داره رو شاخه می پوسه

نمونده فرصتی باقی ، شمارش شکل معکوس ِ

دیگه از هیچ طرف نوری ، به دنیامون نمی تابه

کسی گوشش بدهکار ِ صدامون نیست ، خدا خوابه

خدا خوابه و دنیا رو سپرده دست قاتل ها

همه یا باید از اجبار لب تیغو ببوسن یا

مث ما زندگی شون رو بذارن پای این فریاد

بگن از حال اون سیبی که داشت از شاخه می افتاد

دیگه سُکان این کشتی تو دست گردنه بنداس

جهنم هم ، اگه باشه ، یه جایی شکل این دنیاس

تو دنیایی که رو خاکش کسی گندم نمی کاره

فقط حرف کسی حرف ِ که بمب هسته ای داره

یکی دیگه به جای ما برامون خواب می بینه

یکی دیگه به جای ما برامون مهره می چینه

تو این دنیای تاریک ، هر امیدی نقش بر آب ِ

کسی چشماش به احوال من و ما نیست ، خدا خوابه

خدا خوابه و دنیا رو سپرده دست قاتل ها

همه یا باید از اجبار لب تیغ و ببوسن یا

مث ما زندگی شون رو بذارن پای این فریاد

بگن از حال اون سیبی ، که داشت از شاخه می افتاد


+ یغما گلرویی 




+ خیلی این شعر رو دوست دارم ... مخصوصا اگه با ترکیب صدای ابی و شادمهر خونده شه

++ امروز اولین روز از آخرین ماه فصل پاییز ِ ... فکر می کردم روز خوبی می تونه باشه ..  نشد

+++ باز هم معتقدم : زندگی مزخرف ترین تجربه بشر است

++++ " بی تو " ... " امیر عظیمی"


دویست و هفتاد و هشت


غمگین مشو عزیزدلم

مثل هوا کنار توام

نه جای کسی را تنگ می کنم

نه کسی مرا می بیند

نه صدایم را می شنود

دوری مکن

تو نخواهی بود

من اگر نباشم


+ شمس لنگرودی



+ کجایی ... محسن چاوشی


دویست و هفتاد و هفت



گاهی تنهایی

آواز غمگین پرنده ای است

که هر روز جفتش را می خواند

و نمی داند

که آخرین باز مانده از نسل خویش است


+ علی داوری



+ نباید نگران باشم ... نباید بترسم ...نباید نگران باشم ... نباید بترسم ...نباید نگران باشم ... نباید بترسم

دویست و هفتاد و شش


کاش آن آینه بودم من

که به هر صبح ، تو را می دیدم

می کشیدم همه اندام تو را در آغوش

سرو اندام تو با آن همه پیچ

آن همه تاب

آنگه از باغ تنت می چیدم

گل صد بوسه ناب


+ حمید مصدق


دویست و هفتاد و پنج


تو را 

سهل انگاری فرشته ها

تو را

حواس پرتی خدا

راهی زمین کرد


+ زانیار پرور




+ نیکی جانم ؟ تولدت مبارک دیوونه ی دوست داشتنی من ... مرسی که همیشه کنارمی

++ به گمونم پویا بیاتی با این آهنگاش قصد دیوونه کردن آدم رو داره

+++ "برگرد" ... پویا بیاتی

++++ " با عشق با بغض" ... پویا بیاتی


دویست و هفتاد و چهار


شش ساله بودم

که عاشق زنی شدم

که بیست و سه سال از من بزرگتر بود

همگان او را

مادرم می انگاشتند

پنجاه و سه ساله بودم که عاشق زنی شدم

که بیست و سه سال از من کوچکتر بود

همگان مرا

پدرش می پنداشتند

من در بند دل بودم 

و دیگران اسیر خیالات باطل


+ چوکاش لوبین



+ هوا محشر شده بود ... عالی ... مخصوصا نصفه شب اگه بیدار شی و صدای قطره هاش رو به لبه فلزی پنجره بشنوی

++ "دیشب همین موقع" ... " امین حبیبی " ...


دویست و هفتاد و سه


حالا هی من برای آمدنت دلیل بیاورم

و تو هی ناز کنی و نیایی

هی بگویم ، برگ های زرد پائیز 

منتظر بوسه زدن بر گام هایت هستند

و هی بگویی ، خسته تر از آنی که خیابان ها را قدم بزنی

هی برایت از رقص قطره های باران بگویم

و هی برایم از روزهای دلگیر ابری بگویی

شعر که می توانم بگویم !!

در شعر هایم می بوسمت ...


                  " مانا "




+ همیشه یک فصل جلو هستم 

حالا که پاییز اومده و آسمونم داره با دلم راه میاد و میباره ... دلم زمستون و برف می خواد 

++ آهنگ "شاید عاشقشم" میثم ابراهیمی خیلی قشنگه ... تازه کشفش کردم ..

+++ گریه قشنگه ... خیلی ... 

++++ موزیک وبم رو دوست دارم ... خیلی زیاد


دویست و هفتاد و دو


درست مثل وقتی که عاشقت شدم

باران می بارد

فکر کنم دوباره کسی عاشقت شده


+ کامران رسول زاده



+ بارون قشنگه ... صدای پاهاش ، قشنگ تر...

++ حمید عسگری می خونه :

" بزن بارون ... ببار آروم ... به روی پلکای خستم ...بزن بارون ... تو می دونی ... هنوزم یاد اون هستم ...با اینکه رفت و پژمردم ... هزار بار از غمش مردم ... ولی بازم دوسش دارم ... فکرش تنها نمی ذارم ... دارم هرشب میام از خونه بیرون ... هوای خونه سنگینه ... من هر شعری که این روزا نوشتم از تو، غمگینه ... بازم با گریه خوابم برد ... بازم خواب تو رو دیدم دوباره ... چقد غمگینم و تنها ... چقد میخوام که باز بارون بباره ..."

+++ بعضی از جملات ، چیزی نیستن جز ترکیب ماهرانه چند واژه ... اما هربار که یادآوری میشن ... جایِ شنیدنشون بدجوری درد میگیره!!!




دویست و هفتاد و یک



اشکی که می ریزد به روی گونه ام را دوست دارد

سوز و گداز عاشقانه ، ناله ام را دوست دارد

گفتم : روم ، باز آمدن در کار من نیست

دیوانه گشته ، رفتنم را دوست دارد


                               " مانا "





+ همین الان شعر رو دیدم ... و همین الان این شعر بالا رو نوشتم

به زعم من جوابی است به این شعر ... ببخشید آقای کیهانی ...


          عطر خوش پیراهنش را دوست دارم

          گل های روی دامنش را دوست دارم

          گفتند : دیوانه ! ندیدی شوهرش را؟

          دیوانه هستم شوهرش را دوست دارم


          + سیامک کیهانی


++ یکی از خوابایی که خیلی می بینم اینه که توی کوچه یکی دنبالمه و من دارم فرار میکنم ودقیقا زمانی که میخواد منو بگیره خودمو میرسونم به خونه و اون لحظه ای که میخوام با کلید در رو باز کنم و اونم پشت سرمه و تو صدم ثانیه میخواد منو بگیره خیلی وحشتناکه... همیشه هم کوچه خلوت و تاریکه!


+++ باز هم دعا میکنم ... به روزای خوب زندگیتون دیر نرسین ... 

دویست و هفتاد


تا به حال

لبهایت حواست را پرت کرده؟

تا به حال دلتنگ تو بوده ای 

تا بفهمی چه می گویم؟

یکبار بخواب

جای من بنشین

و به نفس کشیدن آرامت نگاه کن


+ عباس معروفی




+ دلم میخواد کلی حرف بزنم ... ولی باز هم نمی دونم چی :|

++ آهنگ "روانی " حمید عسگری وردِ زبونم شده ... !!!

" شدی هم دست کی تا من بمیرم ... الان وقت تبانی نیست برگرد ... روانی میشم آخر تو نبودت ... تا این عاشق روانی نیست برگرد "

" هر اتفاقی که بیفته واسم ... نمیفته تو اسمت از زبونم ... منو با اسم کوچکم صدا کن ... صدام کن که واست در میره جونم "

+++ کلا حمید عسگری قشنگ میخونه ... مخصوصا آهنگ "ستاره" اش ...

" یه روز تو زندگیم بودی ... همینجا روبه روم بودی ... اما آرزوم نبودی ...... "

دویست و شصت و نه


نیوتن اگر جاذبه را درست می فهمید

معشوقه اش از درخت متنفر نبود

و در دفتر خاطراتش نمی نوشت :

اشک های من هم به زمین می افتاد

اما تو

سیب را ترجیح دادی


+ هومن شریفی


دویست و شصت و هشت


در شعرهایم

حرف از بوسه که می شود

می پرد در گلویت

خاکِ کهنه ی نشسته بر لبانم !

می آیی گردگیری کنیم؟


              "مانا"




+ تا به حال نشده راجع به شعرهام خودم نظری بدم، اما این شعرم رو خیلی دوست دارم ...

++ هوا سرد شده ... ابری ... میگن : دونفره ...

+++ داریوش می خونه 

" اگه باشی یا نباشی برای من تکیه گاهی ، برای من که غریبم تو امیدی جون پناهی " ... 

و من گریه میکنم ... 

++++ زندگی کردن ، مزخرف ترین تجربه بشر است ... از نظر من !

دویست و شصت و هفت


زندگی

شاید آسان تر می بود

اگر هرگز

تو را ندیده بودم

اندوهمان کمتر می بود

هربار که ناگزیریم

از هم جدا شویم

ترسمان کمتر می بود

از جدایی بعد ها

و بعدتر ها

و نیز

وقتی نیستی

این همه

در اشتیاق توان سوزت

نمی سوختم

که می خواهد به هر قیمتی

ناممکن را ممکن سازد

آن هم فوری

در اولین فرصت

و آن گاه که تحقق نیافت

سرخورده می شود

و به نفس نفس می افتد

زندگی

چه بسا آسان تر می بود

اگر تو را

ندیده بودم

فقط اینکه

در آن صورت 

دیگر زندگیِ من نبود


+ اریش فرید




+ خیلی خیلی شعر زیبایی است

++ و خیلی خیلی دلم میخواد توی این عکس باشم .... خیلی

+++ و خیلی خیلی نگرانم هنوز هم 

++++ شده صداتون رو ضبط کرده باشین 

بعد با گوش کردنش خودتون گریه تون بگیره ؟؟؟؟

+++++ بارون میخوام ! زیاد ... خیلی زیاد 

++++++ گریه رو دوست دارم .. گاهی بیشتر از خنده ...


دویست و شصت و شش


آدم ها می آیند

خودشان را نشان می دهند

اصرار می کنند

برای اثبات بودنشان

و ماندنشان

اصرار می کنند که تو نیز ، باشی همراهشان

همان آدم ها

وقتی که پذیرفتی بودنشان را

وقتی که باورشان کردی

به سادگی

می روند

و تو می مانی و باوری که ...


+ ایلهان برک




+ همه ما ... گاهی دیر رسیدن رو تجربه کردیم ... 

دیر رسیدن به قطار، به یک قرار ملاقات ، به جلسه امتحان و ...

دعا می کنم به روزای خوب زندگیتون دیر نرسین ... که نشین مصداق این بیت :

نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی

سنگدل این، زودتر می خواستی حالا چرا


++ ممنونم ازت ... که رنگ پائیز به خودت گرفتی ... آسمان عزیزم !

+++ خواب بدی دیدم .. نگرانم .. همیشه نگران بودم و انگار تمومی نداره این نگرانی ...

++++ خش خش اولین برگای پاییز و نم بارون و هوای ابری و سیاوش قمیشی که میگه :

بارونو دوس دارم هنوز ، چون تورو یادم میاره

حس می کنم پیش منی ، وقتی که بارون میباره


دویست و شصت و پنج ... قسمت دوم .


من تو را

سخاوتمندانه به کسی هدیه می دهم

که از من

عاشق تر باشد

و از من برای تو ، مهربان تر

من تو را به کسی هدیه می دهم

که صدای تو را از هزار فرسخ راه دور

در خشم

در مهربانی

در دلتنگی

در هزار همهمه دنیا

یکه و تنها ، بشناسد

من تو را سخاوتمندانه به کسی هدیه می دهم

که راز آفتابگردان و تمام سخاوت های این گل معصوم را بداند

و ترنم دلپذیر هر آهنگ ، هر نجوای کوچک

برایش یک خاطره مشترک باشد

او باید از رنگین کمان چشمان تو

تشخیص بدهد که امروز هوای دلت آفتابی است

یا آن دلی که من برایش می میرم

سر د و بارانی است

ای بهانه زنده بودنم

تو را سخاوتمندانه به کسی هدیه می دهم

که قلبش بعد از هزار بار دیدن تو

باز هم به دیوانگی و بی پروایی اولین نگاه من ، بتپد

همانطور عاشق

همانطور مبهوت وقار و جمال بی مثال

آیا کسی پیدا خواهد شد

از من عاشق تر

از من مهربان تر

برای تو

تو را به او

سخاوتمندانه

با دنیایی حسرت

خواهم بخشید

و او را که از من برای تو عاشق تر است

هزار بار خواهم بوسید


+ نسرین بهجتی




دویست و شصت و چهار ... قسمت اول ...


اگر زنی را نیافته ای

که با رفتنش

نابود شوی

تمام زندگی ات را باخته ای

این را

منی می گویم

که روزهایم را

زنی برده است ، جایی دور

پیچیده دور گیسوانش

آویخته بر گردن

سنجاق کرده روی سینه

یا ریخته پای گلدان هاش

باقی را هم گذاشته توی کمد

برای روز مبادا


+ رضا ولی زاده



دویست و شصت و سه ... قسمت چهارم .


به گمانم 

تو را در پائیز جا گذاشته ام

که اینچنین

هوای باران به سرم زده است !


                  "مانا"




+  مهر هم اومد :) ... پائیز قشنگه ... خیلی قشنگه ... دیوونه کننده اس :)

++ هیچ وقت یادم نمیره ... روز اولی رو که داشتم مشق مینوشتم ... منظورم همون خط های راسته ... که یک صفحه باید از روش مینوشتیم ... همه رو صدا میزدم که بیان شاهد مشق نوشتنم باشن :)

+++ هنوز هم هر ماهی که به آرشیو وبلاگ اضافه میشه ، حال خاصی بهم میده ... 

++++ دلم یه عالمه بارون میخواد ... با یه کاسه انار ... آلبوم "پائیز تنهایی" احسان خواجه امیری ... یه تراس ، طبقه بیستم ... 

دویست و شصت و دو ... قسمت سوم ...


وقتی که رفتی

بهار بود !

تابستان که نیامدی

پائیز شد !

پائیز که برنگشتی

پائیز ماند !

زمستان که نیایی

پائیز می ماند !

تو را به دل پائیزی ات

فصل ها را به هم نریز !!


+ عباس معروفی


دویست و شصت و یک ... قسمت دوم...


کسی اینقدر بارانی !

کسی اینقدر نارنجی !

فقط پائیز

گه گاهی شبیه توست


+ علی میر افضلی